نوشته شده توسط : کویر
«سکوت» بهترین دستاویز خواص کوفی شد
عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه خواص کوفی «سکوت» را بهترین دستاویز برای خود قرار دادند، گفت: از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون افرادی بودهاند که در ظاهر، شعار خط امام را سرمیدانند اما در طول فتنه 88 مورد امتحان قرار گرفته و مردود شدند.
آیتالله عبدالنبی نمازی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتوگو با کلمه به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی ضمن اشاره به عبرتهای تاریخ اسلام اظهار داشت: عبرتهای تاریخ به نوعی بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) آغاز شد.
تطهیر فتنهگران با تحریف مواضع رهبری نظام
طبق سنتی که رسانههای نظام طی سالیان گذشته داشتهاند و تاکنون نیز این سنت پابرجاست، به خاطر حساسیت دیدگاهها و مواضع ولی فقیه زمان و جلوگیری از عدم تحریف و مصادره به مثل بیانات ایشان، رسانههای مکتوب و صوتی و تصویری همیشه موظف بودهاند که عین خبرتنظیم شده از سوی دفتر معظمله را انعکاس دهند تا کسی فکر دستکاری یا انتخاب قسمتی از آن و حذف برخی دیگر از بیانات را به سرش نزند. وقتی به سابقه این امر نیز برگردیم به وصیتنامه الهی سیاسی امام برمیخوریم که ایشان با دوراندیشی همیشگی خود که زبانزد خاص و عام است، در آخرین بند وصیتنامه تأکید کردهاند که «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود وممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» اما روز گذشته سایت آقازاده آشوبگر تلاش کرد با تحریف سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع مردم قم که به مناسبت سالروز قیام تاریخی این شهر در 19 دی ماه 56 برگزار شد، از فرمایشات رهبر معظم انقلاب مفری برای تطهیر سران فتنه بسازد. این سایت با برگزیدن تیتر «عاملان اصلی و طراحان فتنه خارج از کشورند، نه چهرههای داخلی» برای سخنان رهبر معظم انقلاب، اینگونه القا میکند که رهبری نظام عاملان فتنه سال گذشته را فقط خارجیها دانسته و داخلیها را در این قضیه بیتقصیر میدانند، در حالی که اگر به متن خبر دفتر ایشان مراجعه کنیم، میبینیم که آمده است:«ایشان عوامل اصلی فتنه سال 88 را طراحان خارجی دانستند و خاطرنشان کردند: کسانی را که مردم به آنها سران فتنه میگویند، در واقع بازیچه طراحان اصلی بودند و دشمن آنها را به وسط صحنه هُِل داده بود که البته آنها نیز باید راه خود را از دشمن جدا میکردند که این کار را انجام ندادند و مرتکب گناه شدند. » همانگونه که مشاهده میشود و در قسمت بالایی خبر سایت رهبری نیز مشاهده میشود رهبری نظام در عین اینکه فتنه گذشته را بسیار گسترده و پیچیده تفسیر میکنند و تأکید میکنند «هنوز ابعاد فتنه سال گذشته به طور کامل شناخته نشده است و زمینههای زیادی برای تحلیل و تبیین آن وجود دارد زیرا دشمن طراحی و محاسبات دقیقی انجام داده بود» اما با این حال سران فتنه را بازیچه طراحان اصلی میشمرند و با اشاره به اینکه این افراد باید راه خود را از طراحان اصلی جدا میکردند، تصریح میکنند که این افراد مرتکب گناه شدهاند. از تیتر مطلب سایت آقازاده آشوبگر که بگذریم، تحلیلی است که بر خلاف عرف همیشگی بر اول سخنان رهبر انقلاب به تفسیر خود افزودهاند و مواضع رهبری نظام را بهانه عقدهگشایی خود نسبت به افشاگران فتنه قرار داده و اینگونه وانمود کردهاند که رهبر انقلاب از نام بردن سران فتنه خودداری کرده است و این امر را نشان از زاویهگرفتن جریان اصولگرا با ولایت فقیه تعبیر کردهاند. اما وقتی به اصل خبر رهبری توجه میکنیم، میبینیم که آمده است «کسانی را که مردم به آنها سران فتنه میگویند، در واقع بازیچه طراحان اصلی بودند» تأمل در این جمله نشان از آن دارد که نه تنها رهبر معظم انقلاب از بردن نام این کلمه خودداری نکردهاند بلکه با تکرار ادبیات رایج بین مردم و رسانهها درباره عوامل اصلی فتنه عملاً بر این القاب صحه گذاشتهاند. با یک لحظه تأمل در سخنان رهبری و خبر اصلی آن متوجه تحریف انجام گرفته در سایت آینده میشویم. جالب اینکه این خط انحراف از سوی سایت جرس وابسته به اتاق فکر لندن فرقه سبز نیز دنبال شده است اما در پاسخ این سؤال که چرا این سایتها که طی سال گذشته و در جریان فتنه بارها نظام و مسئولان آن را به ظلم متهم میکردند و حمله اصلی خود را متوجه ستون خیمه نظام کرده بودند، حال چگونه به مواضع تحریف شده ولی فقیه حی حاضر استناد میکنند، باید گفت که وزنه این فرقه به حدی در جامعه کاسته شده که سعی دارند برای مواضع غلط خود و سران فتنه دست به مشروعیتتراشی بزنند و چه مشروعیتی بالاتر از استنادکردن به سخنان رهبری نظام که برای همگان لازمالاتباع است. کما اینکه هفته گذشته نیز این خط حرکتی را در بیانیه مجمع روحانیون مبارز شاهد بودیم. این مجمع با اینکه در طول فتنه 88 پشت سر سران فتنه ایستاد و انواع تهمتها را به نظام و رهبری روا داشت، در یک موضعگیری منافقانه خواستار ملاک قرار دادن مواضع اخیر رهبری مبنی بر پرهیز از تخریب شخصیتها شده بود.
رفت و آمدهای مداوم نیروهای آمریکایی به پادگان اشرف
طی هفته های اخیر هر هفته در روزهای چهارشنبه دو فروند بالگرد از نیروهای آمریکایی از شهر بغداد حرکت نموده در مقر اشرف فرود می آیند. به گزارش کلمه،تعدادی از سرنشینان بالگردها با لباس سازمان حقوق بشر و چند نظامی آمریکایی با تجهیزات کامل و چند نفر لباس شخصی با کاور منقش به آرم صلیب سرخ و تعدادی خبرنگار می باشند.
آیا جریان سبز یک جنبش جنسی بود؟
گروه های اعتراضی مانند «رپ» و «هوی متال» سیر تطور قابل مطالعه ای در کشورهایی چون امریکا داشته اند. شاید باورش دشوار باشد ولی جنبش رپ نخستین بار در قالب یک جنبش سیاسی ضد نظم و ضد حاکمیتی و به عنوان نتیجه ی شکاف نسلی(Generation Gap) در امریکا شناسایی شد. معروف ترین ترانه ی گروه های موسیقی رپ در دهه های پایانی قرن بیستم ترانه ی دکتر آلبان(Alban Nwapa) بود که در حمایت از فلسطین و ابراز انزجار از جنایت های رژیم صهیونیستی سروده شد. نهادهای مطالعاتی وابسته به دولت امریکا اعلام کردند اعتراض و پرخاش جوانانه از سطح پرخاش های انفعالی گذشته است و تشکیل گروه های اینچنینی نشانگر ورود اعتراضات جوانان به سطحی عمیقتر و خطرناکتر است. بنابراین دولت امریکا خیلی زود و با تکیه بر شناختی مبنایی که از جنبش های جوانان بدست آورده بود، رپ و سایر جریان های مشابه را سیاست زدایی کرد و تم اصلی مخالفت را به سمت دیگری کشاند که نتیجتاً کسانی چون ام.سی.هامر (Hammer,M,C) به عنوان پیشروان نسل دوم رپرهای امریکایی ترانه هایی سخیف با موضوعاتی چون تقبیح خانواده و سنت های متعارف اجتماعی را برجسته کردند. نکته ی ظریفی در سیاست های اجتماعی دولت امریکا وجود دارد. تحلیلگران معتقدند جریان شکاف نسلی اتفاقی همه گیر و غیرقابل اجتناب است و بهتر است دولت ها بجای رد یا انکار آن به بحث درباره ی شیوه ی مدیریت آن بپردازند چراکه در غیر اینصورت این جنبش ها با رفتاری غیرعقلانی و صرفاً احساسی و هیجانی به نوعی تضاد با نظم و نظام سیاسی و اجتماعی حاکم بدل می شوند. اما شکاف نسلی چگونه و با چه تعریفی به این نقطه می رسد؟ جامعه شناسان شکاف نسلی را نوعی گپ و انقطاع اجباری بین بلوغ زیستی-جنسی و بلوغ اقتصادی-اجتماعی می دانند. توضیح اینکه جوانان در سنین 13 تا 18 سال بطور کامل به بلوغ زیستی-جنسی می رسند ولی در جوامع امروزی رسیدن به بلوغ اقتصادی-اجتماعی که به معنای شناسایی فرد به عنوان یک هویت مستقل اجتماعی است یقیناً میسر نخواهد بود. هنگامی می توان از این هویت مستقل سخن گفت که جوان بتواند در اداره ی مالی و اقتصادی خود مستقلاً عمل کند و به عنوان یک فرد اثرگذار در پازل اجتماعی واجد نقش باشد. بنابراین بلوغ اقتصادی-اجتماعی با مقوله ی اشتغال ارتباط مستقیم پیدا میکند. به هیچ وجه متصور نیست که جوان امروز مانند جوان جامعه ی سنّتی در 15 سالگی با پیوستن به فعالیت های اقتصادی خانوادگی براحتی ازدواج کند وبه عنوان یک عضو رسمی جامعه پذیرفته شود. بنابراین سیاستگذاران غربی با این واقعیت مواجه بودند که چگونه این پرخاش زیستی-جنسی را پاسخ گویند. نگرش های واقع بینانه کشورهای غربی را به این سمت سوق داده اند که بجای تلاش برای پایین آوردن سن بلوغ اقتصادی-اجتماعی، راهی برای حل معضل بلوغ زیستی-جنسی بیابند چرا که در خوشبینانه ترین حالت هم نمی توان برای همه ی جوانان زیر بیست سال زمینه ی استقلال اقتصادی فراهم کرد در حالیکه آنان بطور فزاینده ای با هیجانات شهوانی دست به گریبان اند. غرب این ماجرای پیچیده را با انقلاب جنسی مدیریت کرده است. تحلیلگران غربی معتقدند با آزادی و اباحیگری جنسی می توان طوفان و تنش جوانان را مدیریت کرد و از انتقال پرخاش به مرحله ی سیاسی و ضد نظم ممانعت کرد. تأسیس کلوب های شبانه و ساماندهی اماکن ویژه برای اختلاط آزادانه ی پسران و دختران و در عین حال حمایت از فرزندان احتمالی روابط غیر رسمی از این دسته راهکارهاست. بخاطر می آورم که یکی از رایزن های فرهنگی ایران در آلمان از قول یکی از سیاستمداران بنام آلمانی مورد سوال واقع شده بود که شما پس از انقلاب با بستن مشروب فروشی ها، کلوب های شبانه، خوابگاه های مختلط و مبارزه با مواد مخدر چگونه موفق به مدیریت جامعه جوان خود می شوید؛ و این را اعتراف کرده بود که اگر یک شب در آلمان کلوب های شبانه تعطیل باشد، فردا روز اعتراضات خیابانی است. نیازی به توضیح ندارد که برای جمهوری اسلامی ایران نه فهم مسأله و نه روش های حل آن شباهتی با مدل غربی آن نخواهد داشت. طبعاً می پذیریم که مفهوم بلوغ زیستی-جنسی با فهم غربی آن یکسان است ولی برای تفکر دینی، دوران جوانی فقط یک مسأله یا بحران نیست بلکه فرصتی دانسته می شود که می تواند زمینه ی تحقق اهداف بلند دینی-انقلابی را فراهم کند. ممشای امام در تعامل جدی با جوانان به عنوان حاملان اصلی نهضت، اتفاقی شگفت است که جای مطالعه ی بسیار دارد. از طرفی نیاز زیستی-جنسی جوانان ایرانی واقعیتی است که قابل انکار نیست و روش اباحیگرایانه ی غرب هم از اساس با اهداف فرهنگی و مبانی انقلاب اسلامی در تعارض است. در حال حاضر جوانان ایرانی در بسیاری از نقاط حتی در سنینی پایینتر از 14 سالگی به بلوغ زیستی-جنسی می رسند و مسائلی چون بهبود تغذیه و عوامل محرکی مانند بی مبالاتی های رسانه ای و شیوه های پوشش دختران و از طرفی اوقات فراغت فراوان این مرحله را وارد مرحله ی جدیدتری می کند. این نوشتار در صدد ارائه ی راهکار برای حل این معضل نیست. آنچنان که از عنوان یادداشت برمی آید صرفاً ارائه ی توضیح جدیدی از ماجراهای پس از انتخابات مدّ نظر است. رهبران سیاسی اعتراضات پس از انتخابات حمّالی جریان اعتراضی را بر گرده ی جوانان و دانشجویان گذاشتند. هرچند عدم اقناع کافی و پاسخ مستدلّ منشأ برخی تعارض های فکری و سیاسی و ریشه ی مخالفت عده ای به حساب می آید اما معتقدم زمینه ی گسترده تر شدن مقطعی اعتراضات در میان جوانان، همانطور که گفته شد، تنش و طوفان احساسی مبتنی بر ناکامی در ارضای نیازهای طبیعی است. جوانان و دانشجویان امروز ایران در چه فضایی حضور اجتماعی دارند. اختلاط محدود دختران و پسران در محیط های دانشگاهی و در عین حال عدم امکان اطفای هیجانات طبیعی نوعی ناکامی محرّک را باعث می شود. استنلی هال روانشناس مشهور مسائل جوانان از این مسأله با عنوان «طوفان و تنش(Storm & Stress)یاد می کند. همچنین در جامعه شناسی کجروی این مسأله در دسته ی تئوری های پرطرفدار «ناکامی-پرخاشگری» مورد بررسی قرار می گیرد(Frustration-Aggression) . بی تردید شما هم مکرّراً در کلاس های درس و جلسات سخنرانی با استدلال و استنادهای فراوان به شبهات ذهنی و فکری راجع به جریانات پس از انتخابات مواجه بوده اید ولی نهایتاً عده ای دختر و پسر جوان را می بینید که علیرغم شکست تئوریک در پاسخ به استدلال ها بر مخالفت و پرخاشگری خود ادامه می دهند. این پرخاش نه از جنس عدم اقناع که ریشه ای زیستی-جنسی دارد و ناخواسته به عنوان واکنشی به ناکامی های طبیعی ابراز می شود. از آن جهت بر این نکته تأکید دارم که باید واقع بینانه جریان های دانشجویی و رفتارهای خاص آنها را مورد واکاوی قرار داد و عجولانه بخاطر یک واکنش هیجانی آنها را داخل در جرگه ی مخالفین نظام یا منافقان ندانست. غالب معترضین جوان حتی ابتدایی ترین مفاهیم و جریان های سیاسی را نمی شناسند. آنها حتی از دلیل واقعی اعتراض خود بی اطلاع اند؛ این بی اطلاعی زمینه ی بسیار مناسبی برای کسانی است که بدنبال سوءاستفاده از هیجانات پرخاشگرایانه ی جوانان هستند. غالب اعتراضات رادیکال در دانشکده های فنی آغاز می شود و نه دانشکده های سیاسی یا فلسفه و از طرفی دانشجوهای شهرستانی بخاطر بهرمندی بیشتر از پاسخهای سنتی اجتماعی و پاکی فضای فرهنگ عمومی و عدم وجود محرک های محیطی بسیار کمتر از تهرانی ها برای پیوستن به اعتراضات بی مبنا مجاب می شوند. معتقدم تفاوت زیادی بین اعتراضات جوانان و دانشجویان در ماجراهای پس از انتخابات با شادی های خیابانی پس از راهیابی ایران به جام جهانی 1998 فرانسه و همچنین شادی های ساختارشکنانه شان در چهارشنبه سوری نیست. مسوولان کشور باید برای این اعتراضات در دو سطح کاملا متفاوت بیاندیشند. سطح اول اقناع فکری و تبیین مکفی است که زمینه های رفع شبهه و ابهام را برطرف می کند و دیگری راه حلّی مبنایی برای مدیریت نیازها وهیجانات زیستی-جنسی جوانان که ارتباط نزدیکی با نشاط اجتماعی، ازدواج(حتی ازدواج موقت) و فعالیت های گروه های ثانویه دارد.
:: بازدید از این مطلب : 179 نوشته شده توسط : کویر
شاید تا کنون اسم دیوار ندبه در سرزمین های اشغالی را شنیده باشید. امّا دیوار ندبه کجاست و ماجرا از چه قرار است؟ به گزارش کلمه ، دیوار ندبه، به بخشی از دیوار باختری مسجد الاقصی گفته می شود که برای ادیان ابراهیمی از تقدس ویژه ای برخوردار است. به اعتقاد یهودیان، این دیوار، بخشی از هیکل سلیمان است که پس از سالها همچنان باقیمانده است. مسلمانان هم -که آن را دیوار براق می خوانند- معتقدند که پیامبر گرامی اسلام، در سفر خود به معراج، مرکب خود را به این دیوار بستند (براق نام مرکبی بهشتی است)
تاریخچه از آنجا که یهودیان، این دیوار را از جمله آثار باقیمانده از هیکل سلیمان میدانند، همواره درصدد به دست آوردن آن بودند. تفریباً از قرن 10 بود که تلاشهایی برای تصرف آن صورت میگرفت که اوج آن در سدهی 13 بود. تا حدی که در شهریور 1301، یهودیان با مسلمانان، بر سر تصاحب دیوار درگیر شدند. طی این جریان - که به انقلاب براق مشهور است- عدهای از دو طرف، کشته شدند. در آن زمان، قیمومیت فلسطین در دست انگلستان بود و به همین خاطر، انگلستان دربارهی این موضوع داوری نمود. نتیجه این شد که دیوار براق، در دست مسلمانان بماند اما یهودیان، به شرطی که از وسایل ویژهی عبادت خود استفاده نکنند، میتوانند از آن زیارت کنند. سالها بعد، در پی اشغال بیتالمقدس به وسیلهی نیروهای اسراییلی در سال 1346، سربازان، خانههای اطراف دیوار را خراب کردند و محوطهای جهت انجام مراسم عبادی یهودیان ساختند. از آن زمان تا کنون، ادارهی دیوار براق در دست اسراییل است. اعتقاد یهودیان در متون کهن یهودی نام «دیوار غربی معبد» ذکر شده است، اما شک وجود دارد که این دیوار یادشده، همین دیوار غربی امروز است یا دیوار دیگری در محدودهی معبد. در گذشته از همین دیوار که امروزه وجود دارد، به عنوان دیوار غربی نام استفاده کردهاند. البته نام دیوار ندبه از نام عربی آن (المبکئ) به معنی مکان گریستن گرفته شده است، اما اکنون، همانگونه که گفته شد، مسلمانان به آن دیوار براق میگویند. دیوار ندبه در حال حاضر در حال حاضر، ادارهی دیوار ندبه در دست مرکزی اسراییلی به نام بنیاد کوتل است که زیر نظر وزارت امور مذهبی رژیم صهیونیستی فعال است. گفتنی است در تمام روزهای سال و در تمامی ساعات شبانهروز، تمامی افراد، چه مسلمان و چه یهود و ...، میتوانند از آن دیدن کنند.
تصویری از دیوار براق که یهودیان آنرا دیوار ندبه می خوانند
مک کين در کنار ديوار براق در بيت المقدس
:: بازدید از این مطلب : 279 نوشته شده توسط : کویر
ملاقات خاتمي با چند تن از اعضاي اقليت مجلس و سخنان وي در اين ملاقات، باعث اختلافات جدي ميان طيف هاي گوناگون ضدانقلاب شده است. اين در حالي است طراحان اين ملاقات در نظر داشتند ميان اصولگرايان اختلاف افكني كنند. مرور تحليل هاي گوناگون در حلقه مخالفان نظام و جريان هاي فعال در فتنه سبز نشان مي دهد اظهارات خاتمي كه نوعي دنده عقب گرفتن و حاكي از مرگ جنبش سبز ارزيابي شده، باعث بگو مگوهاي جدي در جريان هاي مذكور شده است. به عنوان مثال نوشته يكي از اعضاي حزب مشاركت در دفاع از تحرك تازه خاتمي با اعتراض هاي تند روبرو گرديد. علي اصغر شفيعيان در دفاع از خاتمي، حاميان موسوي را «راديكال هاي سبز» توصيف كرده و نوشت: انتظار اعلام مواضع و مرزبندي علني و لحظه به لحظه از امثال آقاي خاتمي در برابر آقايان موسوي و كروبي با راديكال هاي سبز انتظار زيادي و اشتباهي است. آقاي خاتمي مانند همه اصلاح طلبان قطعاً به روند انتخابات پارسال اعتراض داشت اما اگر به تقلب موثر در نتيجه انتخابات اعتقاد داشت حداقل يكبار به آن اشاره مي كرد... آقاي خاتمي اعتقاد داشت كه با خياباني شدن اعتراضات مخالف است ]!؟[ اما برخي گوششان بدهكار نبود و آن شد كه نبايد مي شد.
:: بازدید از این مطلب : 110 نوشته شده توسط : کویر
سازماندهی نیرو و مدیریت رسانهای را شاید بتوان مهمترین اقدامات دولت انگلیس برای مداخله در امور داخلی ایران و در مسئله انتخابات دهم ریاست جمهوری عنوان کرد. برای واکاوی حوادث و فتنه پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری 88 برآنیم که ساختار، شاکله و اهداف مسببین این غائله که هزینههای گزاف مادی و معنوی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی در بر داشتهاند را مورد بررسی قرار دهیم. از همین رو پس از بررسی " شکلگیری و برخی مؤلفههای ایدئولوژی تجدیدنظرطلبان "، "راهبرد تبلیغاتی و گفتمان انتخاباتی میرحسین موسوی "، "گفتمان محمود احمدینژاد از انتخابات نهم تا دهم ریاستجمهوری "، "بررسی نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری با روش "تحلیل گفتمانی "، "شواهد آگاهی جبهه دوم خرداد از سلامت انتخابات " و "شورش بر جمهوریت " به فصل هشتم یعنی "نقش و تلاش دولتهای بیگانه و اپوزیسیون " میپردازیم: در حالی که ایالات متحده در تهران سفارتخانهای نداشت تا از نزدیک به مسایل و حوادث ایران بپردازد و این مسئله همواره موجب نارضایتی مقامات واشنگتن بوده است، دولت انگلیس به دلیل داشتن سفارتخانه در تهران از مشارکت تنگاتنگی در آشوبهای تهران برخوردار بود.
:: بازدید از این مطلب : 151 نوشته شده توسط : کویر
يك سال پس از ترور شهيد مسعود عليمحمدي از اساتيد برجسته فيزيك كشورمان، وزارت اطلاعات از كشف و دستگيري عوامل اين ترور و انهدام شبكه جاسوسي موساد كه در اين زمينه فعاليت ميكرد، خبر داد. شهيد عليمحمدي 22 دي ماه سال گذشته در مقابل منزل خود بر اثر انفجار بمبي به شهادت رسيد. وي استاد برجسته فيزيك نظري بود كه در زمينه ذرات بنيادي و نظريه ميدانها تحقيقات ميكرد. در حالي كه شب گذشته برخي خبرگزاريها از بازداشت عوامل ترور شهيد عليمحمدي خبر دادند، وزارت اطلاعات امروز در اطلاعيهاي اين خبر را تأييد كرد و با ذكر جزئياتي از اين موضوع، اعلام كرد كه شبكه جاسوسي موساد با همكاري برخي كشورهاي اروپايي و غيراروپايي در اين عمليات تروريستي دست داشته است. متن كامل اطلاعيه وزارت اطلاعات به شرح زير است: همزمان با اولين سالگرد شهادت دكتر مسعود عليمحمدي استاد دانشگاه و دانشمند برجسته كشورمان، سربازان گمنام امام زمان(عج) در پي اقدامات گسترده امنيتي و رصد دقيق اطلاعاتي و با عنايات خاص الهي موفق شدند عوامل اصلي اين جنايت تروريستي را شناسايي و دستگير و يك شبكه متشكل از جاسوسان و تروريستهاي وابسته به رژيم اشغالگر قدس را منهدم كنند. عمليات همه جانبه شناسايي و دستگيري اين جاسوسان و تروريستها با تمركز اطلاعاتي و امنيتي بر روي سرنخ عوامل و شبكههاي وابسته به رژيم صهيونيستي آغاز شد و پس از ماهها مجاهدتهاي خاموش و اقدامات پيچيده و چند لايه آفندي و پدافندي و نفوذ به عمق اطلاعاتي رژيم صهيونيستي منجر به كشف اطلاعات بسيار مهم و حساس از تيمهاي جاسوسي و عملياتي موساد شد كه در پي آن ضربات سهمگيني به ساختارهاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي وارد شد. اطلاعات به دست آمده بيانگر آن است كه موساد براي تحقق اهداف ضد انساني، اسلامي و ضد ايراني خود از پايگاههايي در برخي از كشورهاي اروپايي و غير اروپايي و همچنين برخي كشورهاي همسايه جمهوري اسلامي ايران برخوردار بوده است كه در هدايت عمليات ترور ناجوانمردانه شهيد دكتر مسعود عليمحمدي از آن پايگاهها استفاده كرده است. به استحضار مردم شريف ميرساند اطلاعات بسيار مهمي از عمليات نفوذ سرويس جاسوسي موساد و انهدام شبكههاي جاسوسي آن و طراحي ترور دانشمند برجسته كشورمان به دست سربازان گمنام امام زمان (عج) رسيده است كه در شرايط مقتضي و به تدريج اعلام خواهد شد. سال گذشته، دو روز پس از ترور شهيد دكتر عليمحمدي، سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي به نقل از برخي مطبوعات اين رژيم اذعان كرد دكتر مسعود علي محمدي دانشمند هسته اي و استاد دانشگاه ايران براي محافل اسرائيلي شناخته شده بود. سايت همدمي به نقل از روزنامه هايي چون معاريو و هاآرتص، نوشته بود دكتر علي محمدي به واسطه حضور در همايش هاي علمي بين المللي براي اسرائيلي ها ]كه در پوشش پژوهشگر در اين محافل علمي شركت مي كنند[ شناخته شده بود. اين روزنامه ها، از يكسو اذعان كردند كه دكتر علي محمدي در همايش هاي مذكور كم حرفي پيشه مي كرد- كه علي القاعده اين رازداري براي صهيونيست ها گران تمام شده- اما از طرف ديگر براي گم كردن رد پاي سازمان موساد تلاش كردند به تحريف چهره اسلامي و انقلابي و ميهن دوست شهيد علي محمدي بپردازند، شيوه اي كه صهيونيست ها براي تخريب وجهه دشمنان تسليم ناپذير خود در پيش مي گيرند و مي كوشند انگ همراهي به وي بچسبانند. جاودان نفر از همكاران راديو و وزارت خارجه رژيم صهيونيستي طي مقاله اي در گاردين تصريح كرده بود «ترور دكتر علي محمدي بخشي از نبرد سرويس هاي اطلاعاتي غربي با جمهوري اسلامي به ويژه در زمينه برنامه هسته اي و مذاكرات مربوط به آن است.» همان زمان، رجانيوز در اين زمينه نوشت: «حضور دكتر مسعود عليمحمدي از سال 2008 بهعنوان نماينده ايران در پروژه مهم سزامي كه نمايندگان رژيم صهيونيستي نيز در اين پروژه مشاركت دارند، احتمال شناسايي اين دانشمند برجسته توسط سرويسهاي موساد و طراحي براي ترور او را براي دستگاههاي امنيتي مورد توجه قرار داده بود. سزامي پروژهاي است كه بر روي "تابش سینکروترون برای تحقیقات علوم کاربردی و بهکارگیری آن در خاورمیانه" مطالعه ميكند. ایران، اردن، رژیم صهيونيستي، ترکیه، فلسطین و پاکستان در زیر چتر یونسکو مؤسسین سزامی در سال ۲۰۰۲ بوده اند. دکتر مسعود علی محمدی و دکتر بابک شکری از سال 2008 نمايندگان ايران در اين پروژه بزرگ بودهاند. عضویت ایران در پروژه سزامی میتواند رویای ساخت شتابدهنده ملی و دستیابی به بیم لاینهای اختصاصی را که در حال حاضر از سوی محققان سازمان انرژی اتمی ایران و پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) دنبال میشود، محقق کند. در شرایط کنونی عضویت در چنین پروژههای بین المللی که جزو علوم هستهای نیز محسوب میشود، بسیار مفید بوده و همانگونه که تاکنون محققان ایرانی از طریق سزامی آموزشهای زیادی دیدهاند، میتوانند تولید علم بالقوهای را برای پایه ریزی این فنآوری در کشور ایجاد کند. اما کدام یک از اعضای سزامی خاورمیانه از تضعیف ایران بهره می برند؟ چه کسانی بودند که ادعا میکردند دکتر علیمحمدی شخصیت مهمی برای ترور نیست؟ چرا چنین شخصیتی نباید از محافظت نیروهای امنیتی برخوردار باشد؟ دعوای نمایشی انجمن پادشاهی و تکاوران تندر در زمينه ترور اين استاد به نفع چه کسی است و چرا وي باید در این موقعیت سیاسی به شهادت برسد؟ سايت خبري تابناك پس از ترور شهيد عليمحمدي نوشت: «پیشتر از سوی بسیاری از منابع رسمی کشور اعلام شده بود که اسرائیل در کنار تلاش برای نفوذ و رخنه به طرحهای اتمی ایران در صدد شناسایی دانشمندان اتمی کشور است تا با ربودن و یا ترور آنها در چرخه علمی کشور در زمینه تکنولوژی هستهای اختلال ایجاد کند. اسرائیل تنها رژیمی در دنیاست که مستقیم برای عقیم گذاشتن طرحهای استراتژیک کشورهای اسلامی و عربی به ترور فیزیکی عناصر این طرحهای استراتژیک روی میآورد و برای این اقدام از نیروهای بومی نیز سود میبرد. تقریبا در همه عملیاتی که اسرائیل در چهار دهه اخیر در این زمینهها انجام داده است، همیشه از نیروهای بومی در این کشورها سود برده است. این نشانه ها را به راحتی میتوان در مصر، سوریه، لبنان، عراق، اروپا و آمریکا دید. نکته آنکه بر پایه برخی اخبار رسیده، عناصر منافقین، بازوان اجرایی ترورهای رژیم اسرائیل در داخلند. عملیات ترور شهید پروفسور مسعود علی محمدی، بیشباهت به ترور عماد مغنیه، رهبر نظامی حزبالله لبنان در سوریه نیست.» احتمال ميرود شناسايي دكتر عليمحمدي طي نشست سال گذشته سزامي از سوي نمايندگان رژيم صهيونيستي انجام گرفته و طراحي براي ترور وي به جوخههاي ترور اين رژيم سپرده شده باشد. طرح استفاده از تابش سينکروترون براي علوم و کاربردهاي تجربي در خاورميانه يا همان "سزامي" ايده اي بين المللي است که براي نخستين بار در سال 1997 و از سوي هرمان وينيک از مرکز شتابده خطي الکترون در دانشگاه استنفورد آمريکا و گوستاف آدولف ووس از مرکز سينکروترون آلمان با هدف استفاده از تحقيقات علمي و پژوهشي ارايه شد. اين ايده در جريان برگزاري دو سمينار سازمان يافته شده در سالهاي 1997 در ايتاليا و 1998 در سوئد از سوي تورد اکلوف با همکاري گروه همکاريهاي علمي خاورميانه به سرپرستي سرجيو فابيني از آلمان مطرح شد و طي دهه گذشته بر گسترش همه جانبه آن تاکيد شد. اين طرح با مشارکت نزديک 8 کشور خاورميانه به نام هاي اردن، رژيم اشغالگر قدس، ترکيه، قبرس، مصر، بحرين، پاکستان و فلسطين در نهايت راه اندازي مرکزي بين المللي موسموم به تابش "سينکروترون" در منطقه خاورميانه مربوط مي شود که از چندين سال پيش و تحت نظارت دقيق يونسکو آغاز شده است. در اين ميان سازمان يونسکو به عنوان ناظر اين طرح حضور دارد و بر اساس اعلام مقامات مسوول قرار است که در سال هاي آتي و در حوالي شهر امان، پايتخت اردن نخستين سيستم شتابدهنده خاورميانه به بهره برداري برسد. اهميت اين دستگاه آنجا پر رنگ تر مي شود که با استفاده از پرتوهاي توليدي آن مي توان تحولي بنيادين در تحقيقات و پروژه هاي علمي نظير نانو، پزشکي، مکانيک، فيزيک، داروسازي و غيره ايجاد کرد. پروژه سزامي در حال حاضر با هدف ساخت مهمترين مرکز تحقيقات بين المللي در خاورميانه به عنوان ابتکاري همه جانبه و مشترک از سوي دانشمندان و دولت هاي منطقه است. پروژه سزامي هم اکنون در منطقه الان واقع در 30 کيلومتري امان واقع شده است. نشستهاي اين شورا هر دوسال يک بار برگزار مي شود. نخستين نشست اين طرح در ژانويه 2003 برگزار شد. البته پيش از برگزاري اين نشست، 9 نشست ديگر در قالب نشست هاي خارج از برنامه ريزي و غيرمدون طي سال هاي 1999 تا 2003 برگزار شده بود.»
:: بازدید از این مطلب : 113 |
|
آرشیو مطالب آخرین مطالب پیوند های روزانه مطالب تصادفی مطالب پربازدید چت باکس
تبادل لینک هوشمند پشتیبانی LoxBlog.Com
|